جدول جو
جدول جو

معنی زهدان نهادن - جستجوی لغت در جدول جو

زهدان نهادن
(چَ / چِ بَ هََ نِ / نَ دَ)
کنایه از عاجز شدن در جنگ و بحث، مقر شدن و اعتراف نمودن بر سستی و کم فهمی خود. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج) (رشیدی) (از ناظم الاطباء) (از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
زهدان نهادن
عاجز شدن در جنگ، اعتراف کردن بر کم فهمی و سستی خود
تصویری از زهدان نهادن
تصویر زهدان نهادن
فرهنگ لغت هوشیار
زهدان نهادن
((~. نَ دَ))
کنایه از عاجز شدن در جنگ
تصویری از زهدان نهادن
تصویر زهدان نهادن
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(نَ رَ)
افترا بستن. دروغ بستن:
واﷲ که چو گرگ یوسفم واﷲ
بر خیره همی نهند بهتانم.
مسعودسعد.
این چنین بهتان منه بر اهل حق
کاین خیال تست برگردان ورق.
مولوی
لغت نامه دهخدا
(دَ)
گذاشتن دندان مصنوعی در دهان، کنایه است از قبول کردن. (از ناظم الاطباء) (آنندراج) (از برهان) ، رغبت نمودن. (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، طمع به چیزی بستن. (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از برهان) ، مجهز ساختن. کارگر کردن:
وز فم الحوت نهادی دندان
بر سر ترکش ترکان اسد.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
تصویری از دندان نهادن
تصویر دندان نهادن
قبول کردن، رغبت، طمع بستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دندان نهادن
تصویر دندان نهادن
((~. نَ دَ))
قبول کردن، رغبت نمودن، طمع بستن
فرهنگ فارسی معین